تنها ترين امام زمين، مقتداي شهر
تنها، چه ميکني؟ تو کجايي؟ کجاي شهر؟

وقتي کسي براي تو تب هم نمي کند
ديگر نسوز اين همه آقا به پاي شهر

تو گريه ميکني و صدايت نمي رسد
گم مي شود صداي تو در خنده هاي شهر

تهمت، ريا و غيبت و رزق حرام و قتل
اي واي من چه مي کشي از ماجراي شهر

دلخوش نکن به “ندبه”ي جمعه، خودت بيا
با اين همه گناه نگيرد دعاي شهر

اينجا کسي براي تو کاري نمي کند
فهميده ام که خسته اي از ادعاي شهر

گاه از نبودنت مثلا گريه مي کنند
شرمنده ام! از اين همه کذب و اداي شهر

هر روز ديده مي شوي اما کسي تو را
نشناخت اي غريبه ترين آشِناي شهر

جمعه. غروب. گريه ي بي اختيار من.
آقا دلم گرفته شبيه هواي شهر 



فرزاد نظافتي


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

يزدان technokade کُما - بی پرده به دیوار ها - جام G.A.I.A کلاس 606 مدرسه شهید راضی2 (محمدرضا زارع) محدوديت صفر My favorite place تولدت مبارک